جدول جو
جدول جو

معنی قیه بلاغی - جستجوی لغت در جدول جو

قیه بلاغی
(یَ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، سکنۀ آن 419 تن. آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات، توتون، کرچک، نخود و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا کرباس و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ)
دهی از دهستان قره قویون بخش حومه شهرستان ماکو. دارای 414 تن سکنه. آب آن از قنات و درۀ خورابلو. محصول آن غلات و حبوبات و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ لِ مَ جِ)
دهی از دهستان کل تپه فیض الله واقع در بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز. واقعدر 10000گزی خاور شوسۀ سقز به مهاباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی، سردسیر است. سکنۀ آن 150 تن و آب آن از چشمه و محصول آنجا زراعت و شغل اهالی گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ لِ بَ)
دهی جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 12هزارگزی جنوب گرمی و 12هزارگزی شوسۀ گرمی به بیله سوار. کوهستانی و گرمسیر و دارای 26 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بُ)
دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب و 17 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 743 تن. آب آن از رود خانه سارق میباشد. محصولات آن غلات، بادام، حبوبات، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دودۀ قره باغی، شعبه ای است از ایل اقاجری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88)
لغت نامه دهخدا